حضرت یار! اجازه ست دچارت بشوم؟ دوست دارم همه ی دار و ندارت بشوم آمدم گرد غم از صورت ماهت ببرم سحرِ روشنِ بعد از شب تارت بشوم بعد تنهاییِ یک عمر زمستانِ سیاه رویش عشق شوم،فصل بهارت بشوم حضرت جاذبه! مجذوب حیائت شده ام تو چه کردی که چنین محو وقارت بشوم؟ وارث دلبری از لیلی و شیرین شده ای به فدای خودت و ایل و تبارت بشوم صید دل می کنی و کار خودت را بلدی زن عاشق کش صیاد، شکارت بشوم؟ از نگاه تو غزل، عشق، حیا می بارد ای به قربان تو و مهره ی مارت بشوم آس دل دارم و بشوم ,بشوم؟ ,حضرت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صبرم سر اومد بهترین اجناس بهترین های شیراز شه کرم فروش انواع کاشی و سرامیک با قیمت مناسب مرجع کنکور ایران نهالستان تخصصی